آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

بهانه ی زندگی من....آیلین

عکس!

این عکس قدیمیه تازه از خواب بیدار شدی و خوابالو هستی اینجا هم که معلومه دیگه!شکمو خانوم شکلات خورده و... اینجا هم عین بابایی خوابیدی!     ...
31 ارديبهشت 1392

از شير گرفتن آيلين-شب اول

دختركم آيلينم امروز طي يك عمليات انتحاري تصميم گرفتم كه از شير بگيرمت صد البته وجود ناناجون همچين جسارتي رو بهم داد. در هر صورت نزديك يك سال و نيمه كه داري شير ميخوري امروز نزديك يك ليوان شير پاستوريزه خوردي،به مرحله ي جديد زندگيت خوش اومدي دخترم، كم كم وابستگي ها كم ميشن... عصري ناناجون رفت صبر زرد خريد كه بمالم به سينه م كه اگه خواستي بخوري تلخ باشه و نخوري اما خوشبختانه اصلا نياز نشد چونكه شما اصلا نخواستي! حتما انتظار داشتي از گريه هات بفهمم چي ميخواي! الان هم بعد از١١ ساعت بيداري بدون وقفه،خوابيدي. روي پام جلوي تلوزيون نشوندمت و انقدر پام رو تكون دادم تا خوابت برد. در هر صو...
31 ارديبهشت 1392

تو عشق مني

عشقم آيلينم انقدر شيرين زبون شدي كه حد نداره چند روز پيش يه گربه ديدي و ميو ميو گفتن رو ياد گرفتي الانم منو نشوندي تو تراس و خودت هي ميري و مياي!!! تا ميام بلند شم ميگي ايشي(يعني بشين!!!) تازه به نشستنم هم رضايت نميدي حتما بايد تكيه بدم تا قبول كني!!!! الان بهت گفتم هاپو چي ميگه گفتي هاپ هاپ!! وقتي ميگم توتو چيكار ميكنه دستات رو به نشونه ي بال بال زدن تكون ميدي كلي دلربا شدي واسه خودت!! دندونهاي نيشت اذيتت ميكنن حسابي و خيال بيرون اومدن ندارن! الانم هي ميري تو خونه و هي مياي بيرون و بوسم ميكني و دوباره ميري!! داروي خوابت رو دادم اما اصلا از خواب خبري نيست گوياااا!!! خيلي دوستت دارم عز...
31 ارديبهشت 1392

و بالاخره دندون هفتم!!

دختركم بعد از كلي تاخير بالاخره دندون هفتمت كه دندون پيش پايين هست در اومد و كلي خوشحالم كرد دندوناي آسيابت هم كه همچنان خيال بيرون اومدن ندارن!!! اين روزا حسابي شيطنت ميكني و كلي توي حرف زدن پيشرفت كردي. وقتي ميگم توتو چي ميگه صدات رو نازك ميكني و ميگي جيك جيك! و در جواب اينكه گاو چي ميگه لبات رو بهم ميچسبوني و ميگي ممممممم! وقتي ميگم پاني(لاك پشت ناناجون)چجوري غذا ميخوره؟صداي ملچ و ملوچ رو در مياري! خيلي ناز به همه چي حتي چيزايي كه ميشناسيشون ميگي اين چيه؟؟؟! وقتي چيزي ميخواي هي ميگي نو،نو!كه يعني اينو! تازگي هم وقتي چيزي ميخواي پاي آدم رو ميگيري و به زور هل ميدي سمت چيزي كه ميخواي. ...
31 ارديبهشت 1392

عکس!!

دخترکم اینروزا یاد گرفتی از کشوها به عنوان پله استفاده میکنی و ... اینجا هم داری میخندی و خرم میکنی یعنی تا نیارمت پایین!!! دیروز ناناجون و آقاجون اومدن و ما رو حسابی سورپرایز کردن.ناناجون هم طبق معمول دست پر اومد و این دفعه با یه مایو و یه کیف خیلی قشنگ کلی خوشحالمون کرد. اینم عکس مایو...   ...
18 ارديبهشت 1392

اولين آلرژي زندگيت

آيلينم عسلم اول از همه ميخوام در همين جا بخاطر اينكه امروز ١١ ساعت بي وقفه پا به پاي بقيه بيدار بودي ازت تشكر و قدرداني كنم!!!! صبح ساعت ١ پاشدي و الان كه ساعت ١٢ شب هست خوابيدي. الهي قربونت برم كه تمام بدنت پر از كهير شده اون دونه هايي كه دكترت گفت گزيدگيه در واقع كهير بودن كه در اثر آلرژي ايجاد شدن.كامل ميشناسمشون يك عمر خودم درگيرشون بودم و حالا نوبت شماس انگار پاهات رو انقدر خاروندي كه زخم شدن الهي بميره مامان برات. اينم از عكساش ...
14 ارديبهشت 1392

يكروز خوب در خانه بازي دردونه.

آيلينكم عشقم امروز عصري تصميم گرفتم ببرمت خانه بازي خيلي وقت بود نبرده بودمت متاسفانه كالسكه ت تو ماشين بابات بود ولي من اصلا حاضر نبودم كه بمونيم تو خونه. واسه همين دستت رو گرفتم و پياده رفتيم! بماند كه وسطاي راه خسته شدي و من رو از كت و كول انداختي!! ا ونجا كه طبق معمول تمام توجهت به ني ني ها بود و دنبال تك تك شون راه ميفتادي و خيره نگاهشون ميكردي كلي بازي كردي با يه ني ني هم دوست شدي كه از خودت كمي كوچيكتر بود كلي با هم نشستيد و بي سروصدا بازي كرديد امروز به نسبت قبل پيشرفت بيشتري داشتي قبلا توي استخر توپ اصلا نميرفتي اما امروز رفتي و مدتي توش نشستي قبلا از توي تونلها ر...
11 ارديبهشت 1392